کلید واژه: "گودال"

زنی دیدم که در گودال می رفت

زنی دیدم که در گودال می رفت پریشان خاطر و احوال می رفت گلی گم کرده بود اما بمیرم ? به هر گل می رسید از حال می رفت خدا حافظ برادر زینب امان از دل زینب بیشتر »

عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ

سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا ?یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی ?که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی ?ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد ?با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی ?عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ ?می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟ ?نیزه‌ات را… بیشتر »