عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ

سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا

?یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی
?که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی

?ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد
?با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی

?عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
?می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟

?نیزه‌ات را که زدی باز کشیدی بیرون
?می‌زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟

?من از این وادی خون زنده نباید بروم
?شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی

?دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
?فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.