آرشیو برای: "اسفند 1402"

سجده برپایت کنم

  در دلم امواج عشقی بپاست سجده بر پایت کنم تا بنده‌ام این که هر لحظه قلبم با خداست گر نباشم این چنین شرمنده‌ام #عاشق_شعر بیشتر »

آیه آیه سوز دل

آیه آیه سوز دل دارم سخن با سکوتی بی بدیل از عمق تن من گدایت می‌شوم در هر‌پگاه کی تو گیری با محبت دست من #عاشق_شعر بیشتر »

خدایا

خدایا عذابم نکن امیدم به درگاه توست #عاشق_شعر بیشتر »

هوایی می‌شوم

من هوایی می شوم از عشق گل، ای دلبرم تا تو آیی جان فدایت می‌کنم گل می‌خرم از جنینی مادرم در من نهاده عشق گل در هوایت از جنونی تا سرایت می‌پرم #عاشق_شعر بیشتر »

چای حرم

با تو بنوشم دم افطار چای می بردم تا به حرم یادگار #عاشق_شعر بیشتر »

حلقه مویت

  حلقه ی مویت شده افسار دل تا ببری چشم دلم با هوس #عاشق_شعر بیشتر »

گل نرگس

شعله عشقت زده آتش به جان زود بیا ای گل نرگس به بار #عاشق_شعر بیشتر »

سجده به خالق

  مرغ من از غم نکند عاشقی تا بدمد غنچه به گل رازقی دشت و دمن سفره‌ی رنگین شود سجده کنم بر تو چنین خالقی #عاشق_شعر بیشتر »

بی تو بهار نیست

با تو زمستان چه کند ای بهار رنگ درختان تو کنی چون نگار چادر سبزش بکشد بر زمین برف شود غرقه به هر جویبار #عاشق_شعر بیشتر »

بهار فرج

با بهارت زنده هستم شاه من تا بتابی بر دلم ای ماه من جان فدایت می‌کنم با روح و تن چون تو هستی برترین همراه من #عاشق_شعر بیشتر »

ماه شعبان

ماه شعبان هم برفت و من شدم مهمان او تا کنم عشقی، شوم من عاشق رضوان او من برایش عبد خوبی می‌شوم با بندگی تا بگیرد دست من را از کرم یاران او #عاشق_شعر بیشتر »

آیه های زندگی

زندگی با آیه‌ها وقتی که مهمانش تو باشی یاد ایامش مبارک تا که دربانش تو باشی شادیش در عید فطراست و که می‌بخشد عطایت ماه رزمایش چو مستان مرد میدانش تو باشی #عاشق_شعر بیشتر »

عمری به امیدت

خیری که احسانش تو باشی غم ندارد دردی که درمانش تو باشی غم ندارد نازم به آن درد و به آن سودا که دارم خانی که مهمانش تو باشی غم ندارد اندوه ما را با وجودت بر طرف کن ابری که بارانش تو باشی غم ندارد در جمع ما باشی کنارت شادُ باشیم راهی که پایانش تو باشی غم… بیشتر »

غزه شهر خدا

شهر خدا می‌شود به دست مولا رها کاش ببینم شود غزه ز دشمن جدا جشن بگیرم کنم شکر خدا تا سما سفره نذری دهم بر سر کویت خدا #عاشق_شعر بیشتر »

غرق ظلمت

غرق در ظلمت و آهم چه کنم خسته از کار تباهم چه کنم منتظر بر درِ دیدار توام هرشب چشمِ به راهم چه کنم دور تو ماه‌رخان بسیارند من و این قلب سیاهم چه کنم دستگیر همه مردم آقا من که در پایین چاهم چه کنم خانه ات خانه نامیدی نیست من که میزبان نگاهم چه کنم… بیشتر »

ببخشایی مرا

باتو بودم هرچه بودم بی تو بودم باطلم هرچه کردم هرچه گفتم هر چه دیدم غافلم در حریمت هر گنه کردم ببخشایی مرا گر نگیری دست من را عاشق بی‌حاصلم من به امیدت به دنیا آمدم عبدت شوم گر برانی از درت چون ماهیی بر ساحلم جذبه عشقت می‌کِشد من را چو زنجیر از قفا تا… بیشتر »

گریه کردم

به شبهایی که تنهایی برایت گریه کردم از آن عشقی که درمانش برایم مثل طوفان است مرا باید به هجرانت شبانگاهان بگریم من نگاهم بر جمالت تا کجا ها هی پریشان است شفاعت کرده ای من را ولی عشقم نشد کاری برایت از چه گویم من که غم هایم شتابان است حسابت را قیامت رد… بیشتر »

خدایا کجا جویم

خدایا از کجا جویم تو را من در زمینم به بر من را به عرشت تا بگویم عاشقت هستم #عاشق_شعر بیشتر »

راز نهفته

از آن روزی که من را آفریدی عشق در دارم برایم گفته‌ای رازی نباید پرده بردارم شبانگاهان به عشقش تا صحر گریان و افسرده اگر عشقم شود افشا شکستن را خبر دارم #عاشق_شعر بیشتر »

از تو گفتم

به هر راهی دویدم از تو گفتم ها به هر شخصی رسیدم از تو گفتم ها مبادا بی تو من تنها بمانم در شماتتها دراین عشقم ز هر ناکس شنیدم از تو گفتم ها #عاشق_شعر بیشتر »