گریه کردم

عشق خدا

به شبهایی که تنهایی برایت گریه کردم
از آن عشقی که درمانش برایم مثل طوفان است

مرا باید به هجرانت شبانگاهان بگریم من
نگاهم بر جمالت تا کجا ها هی پریشان است

شفاعت کرده ای من را ولی عشقم نشد کاری
برایت از چه گویم من که غم هایم شتابان است

حسابت را قیامت رد کنم من در شفاعت‌ها
اگر عاشق نباشم من به چشم‌هایم نمایان است

سراپایم به عشقت در گمانم تا توانی من چه غم دارم
غزل هایم برایت شد به شکل یک جهان است

#عاشق_شعر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.