اجل من را به یک طوفان صدا کرد
مرا مشغول این دنیا چهها کرد؟
سراسر این خوشی را، بیبها کرد
و اکنون میخورم حسرت به عمرم
که گلهایم به یک طوفان هوا کرد
تمامی کشتههایم بیثمر شد
مرا تنها چو مجنونی رها کرد
هزاران آرزو چون دانه کشتم
اجل من را به یک طوفان صدا کرد
رسیدم بیخبر در این گذرگاه
شکایت میکنم نفسم جفاکرد
#عاشق_شعر
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نرجس خاتون محمدي در 1403/10/15 ساعت 04:43:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید