کلید واژه: "کربلا"

دلم دیگر ندارد تاب ماندن

دلم تنگ و شبم روشن ز مهتاب خدایا حال این دیوانه دریاب شدم مجنون دو گنبد را که دیدم خدا شکرت! به کربلا رسیدم ولی حالا دلم گشته ز غم پُر شدم مجنون ولی از کربلا دور دلم دیگر ندارد تاب ماندن غمش در دل شده چون جان سپردن پُرَم از یاد دیدار گذشته دلم از عشقشان… بیشتر »

ماه شعبان آمده شاد باش

ماه شعبان آمده شاد باش بهر میلاد شه کرببلا شاد باش افلاکیان همه در جشن و سرور ماه شعبان میرسد مهدی یار باش بیشتر »

تا زینت پدر شود

زینب آمد تا زینت پدر شود سالار حسین در کربلا یاور شود بیشتر »

روی نیزه ها سر بود

عاشورا خون بود روی نیزه ها سر بود خیمه ها می سوخت در میان، آتش جهل بود. *** کربلا خون بود زیر هرسنگ خون بود حتی لقمه های در گلو آبها همه خون بود. بیشتر »

حنجره ام بی حسین در چنگ است

  دلم برای شهادت تنگ است دنیا برای زنده ماندن ننگ است به سبک شهدا باید زیست یعنی جهان میدان جنگ است. *** حنجره ام بی حسین در چنگ است گویا در گلویم چوب خدنگ است باید دنبال «این الطالب بدم المقتول بکربلا» باشم آنگاه زندگی در سایه اش قشنگ است. بیشتر »
1 2