بالای سر عباس گفت: کمرم شکست

مشک آب عباس

آب زلال  بود و خنک

   در بغل عباس بود مشک

شادی چشم منتظران تشنه لب

امید می داد به قلب عباس با چشمک

 دشمن از پشت شمشیر کشید   

  ناگهان دو دست عباس شد منفک

غم بزرگی بر دل عباس زد چنگ   

   بوسید عباس دهان مشک

 تیر سه شعبه حرمله زوزه کشان رسید 

  گریان شد چشمهای پر از آب مشک

عباس از اسب بزیر افتاد     

  بالای سر عباس گفت: کمرم شکست

#عاشق_شعر

  • 5 stars
    نظر از: ریحانه علی عسکری
    1398/07/16 @ 12:56:28 ب.ظ

     

    السلام علیک یا ابوالفضل العباس
    https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

  • پاسخ از: نرجس خاتون محمدي
    1398/07/16 @ 01:36:30 ب.ظ

     

    آجرک الله

  • 5 stars
    نظر از: زكي زاده
    1398/07/16 @ 11:27:02 ق.ظ

    زكي زاده [عضو] 

    عباس از اسب بزیر افتاد

  • پاسخ از: نرجس خاتون محمدي
    1398/07/16 @ 01:41:50 ب.ظ

     

    ام البنین نشنود

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.