کلید واژه: "کودکان تشنه لب"

بالای سر عباس گفت: کمرم شکست

آب زلال  بود و خنک    در بغل عباس بود مشک شادی چشم منتظران تشنه لب امید می داد به قلب عباس با چشمک  دشمن از پشت شمشیر کشید      ناگهان دو دست عباس شد منفک غم بزرگی بر دل عباس زد چنگ       بوسید عباس دهان مشک  تیر سه شعبه حرمله زوزه کشان رسید    گریان شد… بیشتر »