موضوع: "عاشق شعر"

خورشید زند سر به درختان به پگاهی

چشمک خورشید به گلها

خورشید زند سر به درختان به پگاهی

با چشمک خود بر گل و سنبل به نگاهی

تا فیض برد از رخ گل‌ها به گلستان

تا لاله دمد عشق کند گاه به گاهی

#عاشق_شعر

 

یک چای ازاین لحظه‌ی شیرین خودت ریز

یک چای ازاین لحظه شیرین خودت ریز

یک چای ازاین لحظه‌ی شیرین خودت ریز

در کام من از عشق توام صد دله لبریز

#عاشق_شعر

فرشی که تو دادی شده گلزار شبستان

فرشی که تو دادی شده گلزار شبستان

فرشی که تو دادی شده گلزار شبستان

با نقش و نگارش شده مهمان دو چشمان

هرگز نکند یاد سرانگشت تو بانو

هرکس که ببیند بشود محو گلستان

#عاشق_شعر

در مناجاتش شود غرق تماشاها علی‌ست

در مناجاتش شود غرق تماشاها علی‌ست

«صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست…»
«بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست»


محو در حمد است و مدهوش از دعایش با خدا
در مناجاتش شود غرق تماشاها علی‌ست


نام او را کرده حق همنام خود در آیه‌اش
ذکر هر قاری قرآن در ختامش یا علی ست


حاکمی با کوله‌ای از نان و خرماها بدوش
او که مسکین را دهد انگشتری تنها علی‌ست


فاتح خیبر شکن گریان شود بر کودکی
شیر میدان است و بالینش تراب این تنها علی‌ست

#عاشق_شعر

همه آمال من حب ولی شد

رباعی های من ذکر علی شد

 

رباعی‌های من ذکر علی شد
همه آمال من حب ولی شد
اگر عشقش نباشد مرده باشم
به حکمش عشق او از دم دلی شد

#عاشق_شعر