موضوع: "رقیه رقمی"

کوثری در وصف آیینه خدا

کوثر
به نام بخشنده مهربان
عطا کرد کوثر چو آبی روان
که نسلش همه پاک و روشن دلیر
و یاری رس مستمند و فقیر
عطا کردیم کوثر چشمه ای پاک
نباشد مثل او درختان افلاک
بکن قربانی و بخشش تو بسیار
که بد خواهان تو را ابتر بخوانند
که ابتر جز خود آن ها نمانند

سلام من درود من تمام تار وپود من

 

سلام من درود من تمام تار وپود من

قلم قلم فدای تو تمام این وجود من امید من

در این مکان پر ز کس  به در کسی نمی زند

فقط تویی به در زنان به

تویی دوا تویی جلا تویی خدا ی لافتی

تویی طبیب قلبها شفاده وجود من

منم روان دوان به سوی عشق و عاشقی

تویی که عشق و عاشقی روانترین سرود من

رقیه رقمی

ندارد همانند پس کیست او؟


به نام خداوند بخشنده مهربان

همان خالق انس  وجن وجهان

بگو اوست الله واحد و ناز

خداوند رحمان و هم بی نیاز

نزاییده و زاییده هم نیست او

ندارد همانند پس کیست او؟

رقیه رقمی

 

چرا وقت اذان حالی ندارم

 

یا صاحب الزمان شد وقت اذان
دلم شکسته، غم خواری ندارم
به جز خدا که دلداری ندارم
درون سینه ام شد پاره پاره
به جز صاحب زمان یاری ندارم
چو آب دیگانم خشک گردید
به جز اه و فغان کاری ندارم
اذان مغرب و بانگ مناجات
چرا وقت اذان حالی ندارم
چنان مستم، چنان سستم خدایا
به وقت راز غوغایی ندارم
بگو یا رب به وقت عشقبازی
چرا بر دوش خود باری ندارم
چرا اینگونه گشته حال زارم
دگر با غافلان کاری ندارم

 رقیه رقمی

 

عمریست در این بادیه از منتظرانیم



عمریست در این بادیه از منتظرانیم
خشکیده گلو، دیده گشا دل نگرانیم
ترسم نشود دیده من لایق رویت
پس باز بیا، من به فدای سر ومویت
هجر تو به دل دفن کند محنت وغم را
با امدنت، شور ونشاطی است دلم را
من پای پیاده به رهت جان بسپارم
جز جان ودلم لایق تو هیچ ندارم
ای صاحب دل هابه شقایق نظری کن
از این ره صد ساله عاشق گذری کن
بگذر وببین،قافله در گریه زار است
چشمان همه منتظر روئیت یار است
ما منتظر کشتی ایثار تو هستیم
طوفان زده ایم و دل به امید تو بستیم
هان ای گل نرگس نظرلطف به ما کن
این قافله غرق دعارا تو شفاکن
شاید که بپرسی دم میخانه من کیست نشسته
دستش به در و دیده به امید توبسته
باز آی که تا ابد به تو تکیه کنیم
از جان گذریم ودل به تو هدیه کنیم

رقیه رقمی

1 2 3