عمریست در این بادیه از منتظرانیم
عمریست در این بادیه از منتظرانیم
خشکیده گلو، دیده گشا دل نگرانیم
ترسم نشود دیده من لایق رویت
پس باز بیا، من به فدای سر ومویت
هجر تو به دل دفن کند محنت وغم را
با امدنت، شور ونشاطی است دلم را
من پای پیاده به رهت جان بسپارم
جز جان ودلم لایق تو هیچ ندارم
ای صاحب دل هابه شقایق نظری کن
از این ره صد ساله عاشق گذری کن
بگذر وببین،قافله در گریه زار است
چشمان همه منتظر روئیت یار است
ما منتظر کشتی ایثار تو هستیم
طوفان زده ایم و دل به امید تو بستیم
هان ای گل نرگس نظرلطف به ما کن
این قافله غرق دعارا تو شفاکن
شاید که بپرسی دم میخانه من کیست نشسته
دستش به در و دیده به امید توبسته
باز آی که تا ابد به تو تکیه کنیم
از جان گذریم ودل به تو هدیه کنیم
رقیه رقمی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نرجس خاتون محمدي در 1395/03/27 ساعت 03:37:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید