باید که ببینم تو چه خواهی ز من از سر

باید که ببینم تو چه خواهی ز من از سر

باید که ببینم تو چه خواهی ز من از سر

این سر که ندارد به تنم بر، بزن  از سر

هر بار که گفتم نبریدی سر من را

این سر که کند باد جدا کن تو تن از سر

#عاشق_شعر

 

 

از برگ طلایی که زمین ریخته کن یاد

 از برگ طلایی که زمین ریخته کن یاد

از برگ طلایی که زمین ریخته کن یاد

اینجا شنوی از ته دل را که زند داد

#عاشق_شعر

چشمان تو چون ژاله بریزد به تمنا

 چشمان تو چون ژاله بریزد به تمنا

چشمان تو چون ژاله بریزد به تمنا

زائر بشود سرو خرامان و به دریا

#عاشق_شعر

با یاد تو بودم همه شب را و سحر‌ها

 با یاد تو بودم همه شب را و سحر‌ها

با یاد تو بودم همه شب را و سحر‌ها

تا صبح زدم ناله کند باز درم را

از عشق نگو تا نکنم ناله به هر کو

کی یاد کند یار مرا خسته به صحرا

#عاشق_شعر

 

از باد شنیدم که چمن چهچه سر داد

از عشق به گل چهچه سر داد

از باد شنیدم که چمن چهچه سر داد

از عشق به گل ازته دل هی زده فریاد

#عاشق-شعر