
ضامن آهو توهستی فاتح دلها، سلام
دوشنبه 97/04/25
نور چشم فاطمه ای ساقی، ای مولا سلام
برمحمد مصطفی اولاد طاها ها سلام
با قدومت کل دنیا هم چراغان می شود
ای چراغ نور امید در دلها سلام
ماه تابان از رخت نور ودرخشانی گرفت
ای درخشان ماه تابان بر سر دنیا سلام
هر زمانی نام تو آرام جانها می شود
ای تسلی وجود عاشقان مولا سلام
خالصانه عاشقان در راه تو جان می دهند
ای شفاده بر مریضان منجی ای عیسی سلام
شهر مشهد پر شود هر سالی با مولود تو
ای ولی ای صاحب صحن و کبوتر ها سلام
تو همان شمعی و ما پروانه واران گردتو
رحمکن حاجت بده حاجت ده دلها سلام
ما دراین محفل غریبیم ای غریب آشنا
بر بزرگ این غریبان بر اخ کبری سلام
ما در این خیمه غریبانه نمی ماندیم پس
از تو بر ما هم رسیده زاده زهرا سلام
کوه ها از تو گرفته قامت خود را به ارث
قیمتی بی منتها و قامت رعنا سلام
هشتمین اختر تویی تو، ساقی کوثر تویی تو،
شاخه جعفر تویی تو
درگلستان پیمبر تک گل گلها سلام
روشنی ده بر فراتی، رهروی دین و صلاتی
ضامن آهو توهستی فاتح دلها، سلام
دل زکفها چون ربودی چشمهایی را گشودی
مامن امن و امانی بردر دنیا سلام
رشته قلبم ببستم منتظر بر خیمه ات
یک نظر بر قلب ما کن ناظر دلها سلام
هرکسی در کنج خیمه راز دل وا می کند شور و غوغا می کند
حاجتش ده جان زهرا ای شه اعلا سلام
بار دیگر باز خوان این جمع را بر مشهدت
تا برگیرند حاجت ، شافع و آقا سلام
ای رضا جان قسمت این جمع کن دیدار خود
تا شود دنیا به قربانت شه شاها سلام
رقیه رقمی

نامه ای به امام غریب
دوشنبه 97/04/25
عشق غریب
و مردمند که می آیند فوج فوج
با دلی پراز عشق امید و صفا
همه بگذشته از جاده پر فهم و خشوع
هم غریبند و هم زائر آن عشق غریب
همگی آمده اند دق الباب درب این خانه نور
تا شود باز به روشان در میخانه دل
و چه این صاحب دل عمق صفاست
عمق بخشندگی و لطف و وفا
او همانست که محراب غمش
شده حک برلب ژرفای وجود
مردمان زائران را می گویم
همگی یکرنگند آخر مهر و خضوع
عاشقان حرفند عاشقان خود نورند
همشان شیرین چون آه سکوت
همشان توی قنوت می چینند انار بهشتی ز ریه
همان خط حضور دل هاشان پر درد
پر است راز و نیاز سوز و گداز
بغض است که در گردنه سرخ گلو
گاه گاهی به کمین می شیند
آنچه سرازیر می شود اشک است
آری ، آنجا
همانی که غریبان، غریبانه روند نزد غریب
خانه معرفت است
خانه معرفت است
مهجده انتظاری

عید فطر
پنجشنبه 97/03/24
عید فطر آمد و شد پایان رمضان
می شوم آماده برای جنگ با شیطان
تا نشود شیطان آزاد و رها
باید بکنم دور از روحم شیطان
###
شهر رمضان آمد و رفت
سفره رضوان آمد و رفت
ماه مهمانی شد تمام
سور و ضیافت آمد و رفت
###
باز روز ها مثل هم شدند
قصه خورد و خوراک و شکم شدند
کاش مهمانی می شد ناتمام
سفره افطار وسحری باهم می شدند
###
رمضان ماه ملاقات با خدا
رمضان بارگه بار خدا
شاد و سرحالم به امید
رمضان ، شادی یاد خدا
###
#عاشق_شعر

از روز و شب نوزدهم دل نگرانم
شنبه 97/03/12
من طفل گدای شب شهر رمضانم
از روز و شب نوزدهم دلنگرانم
ای وای رسیده شب تکرار شهادت
دشمن به علی و عملش کرده حسادت
دانم که علی باز شود کشته محراب
دردانه زهرای محمد گل بی خواب
باز آی بر مرغ شکسته دل فرقان
بنشین به بالینش و خوان آیه قرآن
معود در این شب گذر از کرخه ما کن
بر روح علی حاجت دل ها تو روا کن
شب هم شب قدر است شفاکن تو شفاکن
بردرد به درمان تو دواکن تو دواکن
بگشای گره وزدا غصه ز سینه
باخیر دعایت برد از سینه ز کینه
باز آی که جان همه عالم به فدایت
لبیک بگویند خلایق به ندایت به ندایت
ای ساقی کوثر تو کجایی توکجایی
در شعر رقیه تو همایی تو همایی
رقیه رقمی

حُسن حَسن از پرده برون آمد
پنجشنبه 97/03/10
عیدآمد عیدآمد عیدآمد
حُسن حَسن از پرده برون آمد
حُسنی که نشان دارد ز رخسار نبی
تابنده ماه منور آمد
حُسنی که از بغل زهرا شکوفا شد
آمد توی کوچه و شاهد معما شد
تصویر چادر خاکی و فرق خونین پدر
با جگر خونین او کرب و بلا شد
#عاشق_شعر