برای بیگناهیم در استغفارم

وقت نزول باران رحمت خداوند طلب مغفرت کنیمفرت

خدایا شکر که تو را دارم

مرا ببخش که گنهکارم

به عفوت امیدوارم

برای بیگناهیم در استغفارم

به دل گرفته‌ام می‌خندم

مانند بهار پر مهر باش

به دل گرفته‌ام می‌خندم

به غم گندیده‌ام می‌خندم

چه بخواهی چه نخواهی

به دل بی‌کینه‌ام می‌خندم

همچون شهدا گمنام شدم

گمنامی به از شهره افاق شدن

شکر خدا که بی نام شدم

همچون شهدا گمنام شدم

دوستانم شدند عدو

شکر لله که بی‌اتهام شدم

کربلا دریادلانِ صاف و صادق ساخته

دریادلان صاف و صادق 

کربلا دریادلانِ صاف و صادق ساخته

بارها نوحی که ما داریم، قایق ساخته

تا از این دریای طوفانی سلامت بگذریم

بادهای ناموافق را موافق ساخته

فوج فوج این اربعین از ما صداقت آفرید

هرچه شیطان یک یک از بعضی منافق ساخته

 مُرده بودم، قطره‌ی اشکی دلم را زنده کرد

ای بنازم آنکه را از اشک، خالق ساخته

اربعین جامانده‌ها هرسال مشهد می‌روند

مشهد از ما‌، کربلایی‌های عاشق ساخته

از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه

مهد کودک اربعینی

 

از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه

از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه

حالا که بین زائرانت نیستم، آیا

بیرون شدم از سایه‌ی مهر و پناهت؟ نه

نوکر درِ این خانه باشد، آبرو دارد

فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه

نام مرا بنویس بین اربعینی‌ها

من “دل” به راهت دادم آقا، “پا” به راهت نه

امسال نذر دخترت بودم که جاماندم

من با رقیه جانِ تو دارم شباهت! نه؟

ام ابیهای حسین، ای وارث زهرا

اشک است سهم چشم‌های بی گناهت؟ نه

دندان شکسته، گوش پاره، چشم‌های تار

یک جای سالم مانده رویِ، رویِ ماهت؟ نه

اشک تمام زائرانِ کربلا هرگز

آیا برابر می‌شود با سوزِ آهت؟ نه

من مثل تو جا ماندم؛ اما خوب می‌دانم

از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه