رزمنده اش شهید است

عرق می‌کند گونه‌اش چو شبنم
در آن اوج گرما به زیر پرچم
همان کس که رزمنده‌اش شهیداست
کند او دفاع از وطن چو رستم
#عاشق_شعر

هواسازم

 

من درختم میوه دارم

 

من هوا سازم نکن با من تو جنگ
بر تنم هرگز نکوبی میخ سنگ
می شوم چون چوب هیزم بی‌ثمر
یادگاری روی من فردا شود ننگ

#عاشق_شعر

خنده ها کردم

خنده‌ها کردم به گلها از دلم
گریه‌هایم شد روان بر ساحلم
عشق مغروران همین باشد حزین
در خزانم می‌رسد این حاصلم

#عاشق_شعر

ستم را می زنم اتش

من از اشکم بسازم موج دریا
ستم را غرق خواهم کرد و رسوا

ستم را می‌زنم آتش به آهی
نماند نام او جز خشت تنها
#عاشق_شعر

تو با عشقت نشانه

مرا کردی تو با عشقت نشانه
مرا دادی تو عشقی بی بهانه
اگر عشقت نباشد در وجودم
کشد از این دلم آتش زبانه