موضوع: "عاشق شعر"

چاه نفس

ای خدای بندگان روسیاه
ابر رحمت بر سر من شد پناه

من چه بد هستم ندیدم مهر تو
باز هم من کرده‌ام جرم و گناه

من علیه خود شهادت می‌دهم
باد نفسم می‌برد من را چو کاه

بنده‌ام، وقتی فراری می‌شوم
جز به آغوشت ندارم جایگاه

من پشیمانم به قربانت شوم
منتظر هستم کنی بر من نگاه

از تو بخشش با کرم خواهم خدا
من که می‌دانم که عمرم شد تباه

در شبی چون قدر دستم را بگیر
جز تو در هستی ندارم من گواه

ای خدا افتاده‌ام در چاه نفس
در بیاور بنده را از قعر چاه

 

#عاشق_شعر

مژده ماه رمضان

حق داده به ما مژده ماه رمضان
با فرصت آغوش و پناه رمضان

تا ناز کند بنده، کشد ناز خدا
تا پاک کند دل سر راه رمضان

#عاشق_شعر

خدا آغوش باز کرده

خدا آغوش بازش کرده دعوت
فرستاده ملایک را به خدمت
به شوق بنده‌اش بست او جهنم
گشوداست او دری از باب رحمت

#عاشق_شعر

زمین سجاده ام شد

زمین سجاده‌ام شد کعبه حجله
به عشقت می‌شوم جاری چو دجله
به عطرت می‌شوم مست از عبادت
به این مهرت کنم هر لحظه طاعت
به مهمانی رسیدم شاکرم من
مرا دادی تو نوبت چاکرم من
مرا دادی تو نعمت بی بهانه
هزاران بار بخشیدی سرانه

#عاشق_شعر

رزمنده اش شهید است

عرق می‌کند گونه‌اش چو شبنم
در آن اوج گرما به زیر پرچم
همان کس که رزمنده‌اش شهیداست
کند او دفاع از وطن چو رستم
#عاشق_شعر