آرزویم این بُود هر لحظه دیدارت کنم

 

یا بگیر دستان من را در رهت پرپر شوم
یا ببر من را بسویت در برت بهتر شوم
آرزویم این بُود هر لحظه دیدارت کنم
تا که چشمانم به رویت باز و خوش منظر شوم
از غمت چشمان من بی نور و نابینا شدم
گر بیایی من بگیرم دامنت قنبر شوم
حسرتت تا بر دلم جا کرده بیمارت شدم
از حمایت‌های درگاهت هنر پرور شوم
از شماتت‌های دشمن جان من بر لب رسید
از کجا جویم تو را تا درگهت گوهر شوم

#عاشق_شعر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.