کوثری در وصف آیینه خدا

کوثر
به نام بخشنده مهربان
عطا کرد کوثر چو آبی روان
که نسلش همه پاک و روشن دلیر
و یاری رس مستمند و فقیر
عطا کردیم کوثر چشمه ای پاک
نباشد مثل او درختان افلاک
بکن قربانی و بخشش تو بسیار
که بد خواهان تو را ابتر بخوانند
که ابتر جز خود آن ها نمانند

امام در سایه

 

مادر بی حرمم کجا بجویمت

کنار پدری یا کنار پسری؟

قبر مخفیت کجاست؟

ای که پشتیبان ولایت بودی

شریفتر  از همه انبیا به جز پدر

زین جهت که جبریل امین بعد از پدر

کنارت بود هر روز با خبری

شهادتت هم مخفیست

نمیدانیم کدام است

دل را به دو فاطمیه گره می زنیم

ایکه رمز وصل شیعه ای

با نبوت و ولایت

حلقه وصل منی

امام در سایه

#عاشق_شعر

کهکشان چرا به خانه ات سرک نمی کشد

 

کهکشان چرا به خانه ات سرک نمی کشد

کوه های مدینه همنواز دعایت نمی شود

خنده های کودکانه حسنین شنیده نمی شود

خورشید ازخانه ات طلوع نمی کند

ماه از خانه ات غروب می کند

نخل های مدینه نمی شکفد

بغض ابر های تیره نمی ترکد

#عاشق_شعر

 

 

در کجاپایان رسانم وصف خوبی های تو



در کجاپایان رسانم وصف خوبی های تو

درکجای دل نویسم این همه دردای تو
روح تو روح نفس هاروح لطف بی کران بود

درمیان بانوان درد تو درد آتشین بود
بس کشیدی آه وناله درد دل شد بی کرانه

گرهزاران درد باشد دردو رنجت بی کرانه
آنقدر شب ها بگریی باز ندانی فاطمه کیست

گرزخوبی اش بخوانی باز ندانی فاطمه کیست
اوست بانوی دو عالم که پروبالش شکستند

دشمنان کور اسلام درکمین اونشستند
روح قدس او نهان شد با دستان عزیزش

چشم گریان رابست ورفت از سوی عزیزش
حال گویم عاشقانه ای امام بی نشانه

کی خواهی آمد سوی دلهاتاکه آری یک نشانه

محبوبه نوروزی

چون گل یاس کبود است فاطمه

کوچه های شهر پیغمبر شهادت می دهند

با تمام غرببتش آنجا غریب است فاطمه

روز های غربت بعد نبی

حیدر خیبر شکن را چون طبیب است فاطمه

ظالمانه می زند سیلی عدو

چون ولایت را حریم است فاطمه

زخم خدو پنهان ز مولا می کند

حب به مولایش چنین است فاطمه

دست به پهلویش رود مسجد چرا

چون امامت را یقین است فاطمه

معدن حق است درب بسته اش

چون نبی را هم نشین است فاطمه

می کشد خجلت از او یاس سفید

 

کشور عباسی