موضوع: "عاشق شعر"

در آغوش صحنت که بودم رها

 


در آغوش صحنت که بودم رها
نظر کرده بر من تو دادی شفا

نکردی رهایم دراندوه و غم
نجاتم تو دادی چه خوب از ستم

همان شب رواقت پراز نور شد
دلم در حریمت پر از شور شد

به گلدسته هایت چو بستم دخیل
چراغی تو شاها برایم دلیل

کریمی کرامت تو دادی به ما
به زائر بباری چو باران شفا

تو شاهی تو خورشید ایران زمین
تو دادی جسارت به شیعه چنین

که بسته به جرئت ددان را به غل
که دشمن شداز رزم شیعه چه ذل

#عاشق_شعر

علمدار شهیدم

در موکب عباس علمدار شهیدم
تا چای عراقی من دلخسته چشیدم
اشکم شده چون سیل روان از غم سقا
پرپر زده‌ام پای پیاده چه کشیدم

#عاشق_شعر

ترامپ کفتار


تو آدم کش تو حیوانتر چو کفتاری
نشانی‌هایی از بل هم اضل داری
دهانت را ببندی عطر یاس آید
نباشی در جهان، گردد چو گلزاری
#عاشق_ شعر

دهانت را ببند

دهانت را ببند

 

قمارت بر جنایت استواراست
جهانت با شرارت برقراراست
نگاهت پر فریب است از خیانت
دهانت را ببندی حسن‌کاراست

#عاشق_شعر

موشک و دشمن در هراس

 

 

آتش بس غربی نه، به موشک زدن است
دشمن که زبون گشته مترسک شدن است
هرکس که در این حمله سکوتی بکند
همکار یهودی شده دزد وطن است

#عاشق_شعر