موضوع: "عاشق شعر"

تو باران خشکی روی دشتی

 تو باران خشکی روی دشتی

تو باران خشکی روی دشتی

مرا با این نباریدن توکشتی

زهر ابری که پرسیدم من از تو

به من گفتند و با اردیبهشتی

#عاشق_شعر

باریدن برف است و زمستان شده هر ماه

 

باریدن برف است و زمستان شده هر ماه

باریدن برف است و زمستان شده هر ماه

از بهر همین آمده تا پر بکند چاه

#عاشق-شعر

تو چون فواره‌ای در حال مرگی

تو چون فواره‌ای در حال مرگی

تو چون فواره‌ای در حال مرگی

سرافکنده خجل چون بید مجنون

#عاشق_شعر

وقتی که تو باشی همه جا فصل بهار است

 وقتی که تو باشی همه جا فصل بهار است

وقتی که تو باشی همه جا فصل بهار است

گلها به چمن سرزده هم چون رخ یار است

#عاشق_شعر

خورشید زند سر به درختان به پگاهی

چشمک خورشید به گلها

خورشید زند سر به درختان به پگاهی

با چشمک خود بر گل و سنبل به نگاهی

تا فیض برد از رخ گل‌ها به گلستان

تا لاله دمد عشق کند گاه به گاهی

#عاشق_شعر