موضوع: "عاشق شعر"

شبنم غلطان روی گونه


چه اشکی می‌درخشد روی گونه
چو شبنم مانده غلطان روی برگی
#عاشق_شعر

رقص قلم

 

با رقص قلم واژه فراوان قسمم داد
چشمم که غزل دید و ترانه به لبم داد

اشکم که روان شد غزلی را که سرودم
همراه تو عشق ازلی را به دلم داد


#عاشق_شعر

صفحات: 1· 2

مستانه چو پروانه گذر کرد

لبخند تو را دیده چه شوریده گذر کرد
مستانه چو پروانه از این باغ سفر کرد
در سایه‌ی پر شور ملائک چه بدیدند
از جان بگذشتندو به جانان که نظر کرد
#عاشق_شعر

مستانه از انوار الهی

 


در سایه‌ی لبخند ملائک چو پریدند
رفتند و شهیدانه چو پروانه رسیدند
در خانه معشوق به جامی زده جامی
مستانه از انوار الهی چه چشیدند؟

#عاشق_شعر

زیبا ترین احساس را تصویر می‌کرد

هر خواب چرتی را که میدید از خیالات
اوهام خود را فی المثل تعبیر می‌کرد

تصویر گل را آب می بردش به موجی
در جستجویش چشمه را تقطیر می‌کرد

با هر قدم همراه او می‌رفت چشمم
زیبا ترین احساس را تصویر می‌کرد

با هر صدایی در دلش غوغاست غوغا
غم‌های کودک در دل او گیر می‌کرد

تا ریشه داده در دلش این خاک والا
حب وطن را در دلش جاگیر می‌کرد
#عاشق_شعر