عاشق شدن کم نیست

 

گر عارفی افتاده بر پیشانی خاک بال و پری نیست

عاشق شدن کم نیست اما عاشقی نیست

هرکس که کس را نیست همراهش در این راه

او هم خدا دارد و بس، این بی کسی نیست

درویش گر از دار دنیا خسته می شد

عزلت نشین گشت این بدان، دیوانگی نیست

همه جا که بگذاشت عاشقی سر به بیابان

باچشم تحقیر ننگرش، بیچارگی نیست

تا شمع رفتن، باز گشتن، باز گو کردن

اینکه نشد، این راه رسم پروانگی نیست

امثال ان مستان که مستند از شراب آسمانی

دانند که مستی گناه، مستانگی نیست

انسانیت سخت نیست سعی کن از عاملان باش

علم بدون هیچ عمل، فرزانگی نیست

دل را هزاران قدر و قیمت هست گردانی

آنرا به جان حفظش کنی، اما دلی نیست

در شهر گشتم، گمشده در من نشانی های لیلی

اینجا همه مجنونند و ، هیچ عاقلی نیست

غم را فقط در بند خود بدیدم

غمدیده گشتم لیک دیدم ، فارغی نیست

در معبدی روشن ز نور و دودفانوس

مردم همه جمعند ، اما ، کافی نیست

غارت گران توبه گر در حال جبران

یک قرن گشتند، اما سائلی نیست

در هر خراباتی که آنجا پا نهادم

می هست ساقی هست، اماساغری نیست

در این مسیر پرفریب روزگاران

من یک نصیحت لیک اینجا ناصحی نیست

من از تمام کوچه های دل گذشتم

تنها خودم هستم واصلا، عابری نیست

قانون نوشتند هر لائیک را اعدام باید،

ولی من پای چوب دار هستم، کافری نیست

نامه را که با اشک دیده من نوشتم

آن را به پایان برده ام قاصدی نیست

مهجده انتظاری

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.