موضوع: "مهجده انتظاری"

نامحرمان همه بر گرد دختران خندان

یک قافله سر، یک به یک پر کشید و رفت
زینب بر آن گلو به وداع دست کشید و رفت
نامحرمان همه بر گرد دختران خندان
عباس کجایی؟ زینب آهی کشید و رفت
گرتو نبودی رباب جان می داد
وقتی که کاروان بدون علی صف کشید و رفت
خوب شد لحظه آخر کنارش بودی
وقتی سه ساله داغ پدر چشید و رفت
این قوم دخت علی را نشناخته هنوز
با خطبه خود بر یزیدیان خط کشید و رفت
مهجده انتظاری

سلام بر تو و بر آن بریده سرت

شهید حججی محسن دلاور

جاودانه شدست در این آستانه، سرت
سلام بر تو و بر آن بریده سرت

کجا توان به چنین افتخاری دست یافت
هزار ملک با غبطه و حسرت به دوروبرت
تو هم جوانی و هم کاملی و هم پدری
سلام بر صبوری مادر و زن و پسرت
مدافع حرم و اسیر و شهید،آنهم اینگونه
چه خواستی در نمازهای عاشقانه سحرت
نمی توان در اجابت این دعا شک کرد
دعای عاقبت بخیری ات از ته دل پدرت
و یاوه گویی برخی چه کم کند از تو
سلاح تو،غیرت و ایستادگی، سپرت
شفاعتمان کن که دست ما کوتاه
ولی تو رو سفیدتر از هرکس از پی سفرت.

مهجده انتظاری

سلام عالمیان بر تو ای صراط حق

معاشر الناس، انا صراط الله المستقیم الذی امرکم باتباعه، ثم علی من بعدی، ثم ولدی من صلبه ائمه الهدی، یهدون الی الحق  و به یعدلون

سلام عالمیان بر تو ای صراط  حق

نبی فرمود تو همان مستقیم راهی

سلام عالمیان بر تو ای نگاره عشق

سلام تو بر همه دلداده های مکتب عشق

به زیر بار محنت و ظلم جور زمان

شبانه زمزمه های همه یا علی یا عشق

تو او که لبان پیمبر معطر به نام اوست

تو او که زهرا همه عمر دلداده اوست

تو آن یگانه فتی در جمود نامردی

تو آنکه دل غریب شیعه در امانت اوست

همیشه که بود میان ظلمت شب

روی بسته، ذکر یا خدا بر لب

نان وخرمای به دوش می رفت

بر در خانه یتیم عرب

علی بدون تو نخلستان غریبی کرد

بدون تو چاه هم گریه زاری کرد

بدون حیدر کرار، شیر خدا

کوفه تمام عمر عزاداری کرد

مهجده انتظاری

 

خدای من، دل غریب علی را تو مرحم باش


چگونه سرایم به وصف آن کس که
ندانم و نتوان که دانم کیست
زحوریان بهشتی و یا انس است
که ذکر نامش این حقیر را لیاقت نیست
همان کسی که برای ختم رسل
شفیق تر از مادر، ام ابیها بود
برای حیدر کرار شیر خدا
تمام زندگی، آخرت، دنیا بود
همان کسی که تنها ترین سردار
زمکتب مهر و صلح او گل کرد
کسی که بود دردانه الله
همان که با قیام خود جهان را زل کرد
کسی که اول و آخر تمام دنیا
به خاطر وجود مبارک او هست
یازده سلاله صهبا زساغر کوثر، مست
همان گلی که بدون او بوستان
نه صفا، نه طراوت، نه سروری داشت
گلی شکسته و پرپر به عطر یاس کبود
خدای من، دل غریب علی را تو مرحم باش

مهجده انتظاری

نامه ای به امام غریب

 

عشق غریب
و مردمند که می آیند فوج فوج
با دلی پراز عشق امید و صفا
همه بگذشته از جاده پر فهم و خشوع
هم غریبند و هم زائر آن عشق غریب
همگی آمده اند دق الباب درب این خانه نور
تا شود باز به روشان در میخانه دل
و چه این صاحب دل عمق صفاست

عمق بخشندگی و لطف و وفا
او همانست که محراب غمش
شده حک برلب ژرفای وجود
مردمان زائران را می گویم
همگی یکرنگند آخر مهر و خضوع
عاشقان حرفند عاشقان خود نورند
همشان شیرین چون آه سکوت
همشان توی قنوت می چینند انار بهشتی ز ریه
همان خط حضور دل هاشان پر درد
پر است راز و نیاز سوز و گداز
بغض است که در گردنه سرخ گلو
گاه گاهی به کمین می شیند
آنچه سرازیر می شود اشک است

آری ، آنجا
همانی که غریبان، غریبانه روند نزد غریب
خانه معرفت است
خانه معرفت است
مهجده انتظاری

1 3 4