آرشیو برای: "بهمن 1396"

درد پهلو

  زبان حال علی چرا از زخم بازویت نگفتی چرا از درد پهلویت نگفتی غصه دارم از سینه مجروح تو غصه هایت در دفاع از ولایت نگفتی بعد از این بی تو باید بسوزم غم هجران تو با کی بگویم گریه های حسین در فراغت بر تسکین کودکانت چه گویم محمدی بیشتر »

تشیع مخفیانه

شبی که جسم تورا مخفیانه می بردند زینب و حسننین در گلو گریه می کردند بغض گره خورده علی بازشد در چاه دست های پدر را برای بردنت دیدند محمدی ارهانی بیشتر »

ای بزرگ بانوی بی نشانه

درفراغت سرایم چگونه چکامه هرزمان که گیرد دلِ من بهانه به حال جان گدازت برای ولایت ویران شده بدون تو برایم زمانه محسنت شد شهید قبل تو ز فشار تا بماند برای شکوه قبر  مخفیانه خدایا زین ستم، زمین زیر و روکن بشکند دستی که زد بر تنت تازیانه مرگ بر امتی که کند… بیشتر »

بانوی بی نشان

نام ایزد منان بانوی بی نشانه درکجا پایان رسانم وصف خوبی های تو در کجای دل نویسم این همه درد های تو روح تو روح نفس ها روح لطف بی کران بود درمیان بانوان درد تو درد آتشین بود بس کشیدی آه و ناله درد دل شد بی کرانه گرهزاران درد باشد درد و رنجت بی کرانه… بیشتر »