آرشیو برای: "خرداد 1395"

ماجراهای نسیم کوچولو

«شهر مکه» يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود غير از خداي مهربون هيچكس نبود يه نسيم كوچولو بود توی يك شهر شلوغ كه پر از حادثه بود صبح‌ها وقتي نسيم از خواب پا مي‌شد چشماشو خوب مي‌ماليد به بابا باد بزرگ سلام مي‌كرد به مامان نسيمي هم سلام مي‌كرد بعدش هم مي… بیشتر »

تکه ای از بهشت

تكه‌اي از بهشت گلها را آب مي‌دادم ناگه صدا شنيدم صدا از تو اتاق بود هيچ كسي اونجا نبود صدا، صداي چه بود به پنجره چسبيدم چشمام رسيد به طاقچه چيزي اونجا نديدم جز جانماز و مهرم صدا از آن دو تا بود گفت جانماز به مهرم اسمت چيه كوچولو گفت مهر كربلايم… بیشتر »

چشم هارا باید شست

می گویند«چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید» می گویم قلب ها را، ذهن ها را باید شست جور دیگر باید اندیشید ذهن ها غبار آلود، قلبها تیره، حقیقت تنها منتظر تا که سیلی غبارها را بشوید تیرگی ها را باخود ببرد و تو پژواک حقیقت باشی می گویند:«پشت دریا… بیشتر »

وای بر کم فروشان

اقتباس از سوره مطففین دو رد پای مخالف که هیچ وقت به هم نرسید در انتهای هر کدام دو کس که از زمین به آسمان پر از مقوله تفاوتند دو رد پا که در نهایت یکی مترسکی ز گندم درو به باغبان خود نداد و درد را به قیمت یه مزرعه، دو مزرعه و یا بیشتر ... برای خود… بیشتر »

عمریست در این بادیه از منتظرانیم

عمریست در این بادیه از منتظرانیم خشکیده گلو، دیده گشا دلنگرانیم ترسم نشود دیده من لایق رویت پس باز بیا، من به فدایسر ومویت هجر تو به دل دفن کند محنت وغم را با امدنت، شور ونشاطی است دلم را من پای پیاده به رهت جان بسپارم جز جان ودلم لایق تو هیچ ندارم ای… بیشتر »

نگاه در آینه

پیامبر اکرم (ص): المُومِنُ مِرآتُ المُومِن. شعر زیر برگرفته از مضمون حدیث فوق است در راستای اهمیت نقش امر به معروف و نهی از منکر در زندگی اجتماعی شهر آینه ها شهری از آینه ها روی زمین روزی بود بر نتابید به زیبایی آن چشم حسود در دل شهر، محبت قدم بر می… بیشتر »

بگذار به خیمه علی پر بزنم

بگذار به خیمه علی پر بزنم بر فرق شکسته علی سربزنم گر روز مجال رفتنم را ندهی امشب شب احیا ست به سر بزنم گویند:علی خفته به محراب چو گل خواهم که نظر بر گل پرپر بزنم داماد پیمبرم چرا پرپر شد در حسرت او به سینه وسربزنم رقیه رقمی بیشتر »